0

انواع استفاده کلمه well در زبان انگلیسی

“well” یکی از پر استفاده ترین کلمات در زبان انگلیسی است که کاربردهای متفاوتی دارد و گاها کابردهای مختلف این کلمه برای زبان آموزها کمی مشکل می‌شود، از همین رو دپارتمان زبان های خارجی جهاددانشگاهی قزوین، در این مقاله سعی دارد آموزش کاربردی چند کلمه از جمله Well، Run و Set  رو به شما آموزش دهد.

کاربرد کلمه Well


کاربرد اول این کلمه، به عنوان قید است و معنای “به خوبی” یا تحت عنوان جمله “in a good way” رو میده و بعد از فعل می‌آید و به آن اشاره می‌کند: 

You don’t look well. Do you want to sit down?

خوب به نظر نمی‌رسی. میخوای بشینی؟

You did incredibly well in the essay. I gave you full marks.

انشات رو فوق العاده نوشتی. نمره کامل بهت دادم.

یک کاربرد دیگه well به عنوان قید، وقتی است که قبل از صفت‌ها و برای تاکید روی آن‌ها می‌آید:

We can’t afford this meal. It costs well more than I expected.

نمیتونیم پول این غذارو بدیم. خیلی گرونتر از اون چیزیه که انتظارشو داشتم.

باز هم به عنوان قید، well میتواند معنی “کاملا” را بدهد:

Cook the chicken well. It needs at least an hour in the oven.

مرغ رو کاملا بپز. باید حداقل یک ساعت داخل فر بمونه.

و نهایتا، گاهی وقت‌ها در صحبت کردن، well را ابتدای یک عبارت استفاده می‌کنیم؛ وقتی داریم فکر می‌کنیم که چه بگوییم:

  • What did she say to you?
  • Well, I don’t think I should talk about it really. It’s a secret.

کاربرد کلمه Run  در زبان انگلیسی 

یکی دیگه از افعالی که خیلی زیاد در زبان انگلیسی استفاده می‌شود، و معانی متفاوتی دارد، فعل “run” است:

کاربرد اول کلمه run به عنوان فعل، به معنای دویدن هست:

I run every morning.

هر روز صبح میدوم.

این فعل معنی مدیریت یا کنترل کردن هم میده:

She runs a successful business.

او یک کسب و کار موفق رو اداره میکنه.

معنای دیگه این فعل، برای عملکرد یک سیستم یا ماشین استفاده میشه:

The computer is running smoothly.

کامپیوتر داره به روانی کار می‌کنه.

کاربرد کلمه set در زبان انگلیسی 

کلمه پرکاربرد دیگه، کلمه “set” است:

این کلمه به عنوان فعل می‌تواند  معانی متفاوتی داشته باشه:

معنی اول، چیزی رو جایی قرار دادن هست:

She set the vase on the table.

او گلدون رو روی میز قرار داد.

 

معنای دیگه این کلمه، وضع کردن هست:

He set the rules for the game.

او قوانین بازی رو وضع کرد.

 کلمه set اسم هم می‌تواند باشد که در اون صورت معنای یک گروه یا دسته به خود می‌گیرد:

A set of tools

یک دسته (گروه) ابزار

 

کلمه set اگر صفت باشد نیز می‌تواند معنی ثابت بدهد.

A set routine

یک روال ثابت

اما ترکیب set  با خیلی از حرفهای اضافه، تشکیل فعلهایی رو میده که هر کدوم هم میتونن معانی متفاوتی داشته باشن:

Set aside کنار گذاشتن

Set up نصب کردن

Set off عازم شدن

Set apart جدا کردن

Set back به تاخیر انداختن

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code